تصمیم گرفته بودم این بار تنهایی از پسش بربیام. بدون توجه به این‌که «قرار نیست کسی تو این مسیر کنارم باشه.»، کسی که راهنماییم کنه و بهم انگیزه بده. شاید این موضوع برای شما عجیب باشه؛ اما برای من؟ این تصمیم تبدیل شد به یه مسئله سخت که انگار تا به اون روز درباره حل […]
بعدازاینکه با مسیریاب کارش تموم شد، پادکست رو پلی کرد. صدای مرد که به گوشم رسید، احساس کردم داره لبخند می‌زنه و همین باعث شد که توجهم جلب بشه. چندجمله‌ای گفت و بعد صدای دل‌نشین خانومی موضوع رو ادامه داد. داشتن از داستان به وجود اومدن «محله چال‌حصار طهران» و سرنوشتش تا امروز می‌گفتن و […]
در طول این سال‌ها که در فضای حرفه‌ای مشغولم، به‌خصوص از وقتی‌که در فضای لینکداین اندک فعالیتی دارم، خیلی برایم پیش‌آمده که نماینده یا کارشناس منابع انسانی سازمان یا شرکتی، پوزشینی را به من پیشنهاد داده و خواسته که در صورت تمایل رزومه‌ام را برایشان ارسال کنم. درخواست همکاری با یک «شروع» طلایی دراین‌بین موضوعی […]
این روزها (اسفندماه 1398) دارم سعی می‌کنم که از لحظات ساده‌ی زندگی‌ام در قرنطینه برای فرار از ویروس کرونا، لذت ببرم. از کوچک‌ترین اتفاقاتی که در معمولی‌ترین لحظات زندگی رخ می‌دهند. مثل همان چند روزی که در آبان‌ماه امسال به خاطر قطعی اینترنت، تقریباً کاری برای انجام دادن در ساعات کاری نداشتم و فرصت خوبی […]
آنچه در این یادداشت خواهید خواند توصیفی است از کافه‌ای زیبا که این روزها دیگر سر جایش نیست. جایی که مثل تعداد زیادی از کافه‌های دیگر این شهر (تهران) چند ماه پس از آمدن ویروس کووید19 به‌اجبار از دوستدارانش خداحافظی کرد و برای مدتی نامعلوم بسته شد. تصور کنید که بعد از تمام شدن کنسرت […]